نسکافه

ديگر بلد شدم خداحافظي کنم .ديگر بلد شدم
 


1 . ₡ ღ نوشته های کوتاه وزیبا ₡ ღ
delneveshte-ramtin.blogfa.com/
‎وقتی که بی کس شدم،تو قلبمو شکستی. ... 6- وقتی او را تماشا می کنید، دیگر قادر
به دیدن اطرافیانتان نیستید و فقط او رامی ..... خداحافظ نگاهم کن همین یک لحظه آخر

 


2 . نگاهم کن - تفکر عمیق
shoghparvaz73.blogfa.com/post-7.aspx
‎تمام برادران به هدفهاي خود رسيدند و بر خلاف عمليات دیگر از ما آنها در خواست مي كردند ...
منهم كه راه را بلد نبودم از طرفي هوا تاريك و تار بود و صخره و شيارهاي خطرناكي پيش ...
گفتم: باشد , خداحافظي كردم و رفتم كمك بياورم 300 مترجدا شده بودم ,به سختي تشنه
... حسين (ع) بايد كمك كند ,متوسل شدم, آمدم پائين رسيدم سر يك جاده آسفالت ديدم بله ...

 


3 . هیچ حسی به همسرم ندارم، دیگر برایم تکراری شده است
www.negotiationteacher-ba.atrimblog.ir/.../هیچ+حسی+به+همسرم+ندارم،+دیگر+برایم+تکراری+شده+است
‎24 فوریه 2016 ... هيچ حسي به همسرم ندارم، ديگر برايم تکراري شده است! ... کاری که من اصلا بلد نبودم و
به همین دلیل خیلی وقتها یه کاری رو با اجبار انجام دادم که هم از انجامش لذت .... بود و بعد
از مطلع شدن از حال بدم و این که میان خواب و بیداری با او صحبت می کنم , زود خداحافظی
کرد . .... از همان اراده هایی برايم بده که حس کنم کاملا جوگیر شدم

 


4 . کتاب درباره شهيد - متن کتاب "نيمه پنهان ماه " - بابايي به روايت همسر ...
www.sajed.ir/detail/9350
14 نوامبر 2008 ... سوار اتوبوس که شدم ، هيچ کدام از آدم هايي را که آن جا نشسته بودند، با آن که همه آشنا
بودند، نمي ديدم . ..... خودش مي گفت ((هر بار که از خانه مي رم بيرون و با من خداحافظي مي
کني به اين فکر ... ولي با هر هواپيمايي ديگري هم بلد بود پرواز کند.

 


5 . 4 شهریور 1392 - کلوب های نی نی سایت
old.ninisite.com/clubs/archive.asp?clubID=11292&ChatDate=4...
‎26 آگوست 2013 ... به محض برداشته شدن مانع از بينشون کوزي خواستگاري مي کنه ازش ديگه به دوستي
نمي کشه! ... جاهاي مهمشو بلدم ولي خب تبريز شهريه که امسالش با سال قبل فرق ميکنه
... مريم ديگر خرم نيست ،ديگر ستاره نيست حتي اونجا مشهور هم نيست . ... بايد با خرم
خداحافظي ميکردم ، نميشد تو آينه نگاه کنم و او را ببينم براي همين ...

 


6 . دماغوو ؛ وبلاگ اختصاصی حسین عسکری پور
damaghoo.blogfa.com/8805.aspx
‎خودت را آماده كشتن كن. ... ديگر نه گوشش چيزي مي شنيد ونه چشمش جايي را ميديد. ...
شكارچي هم مثل همه مردم آبادي روي پشت بام دراز كشيده بود و چشمانش در حال گرم شدن بود
كه ... نه سال پیش وقتی آخر سال وقتی برای آخرین بار نصیحتشان کردم از آنهاحلالیت
طلبیدم و خداحافظی کردم باورم نمی شد که ... تازه من اصلا خيابان هاي آن جا را بلد نبودم.

 


7 . دیگر بی تا نیستم - بزرگترین آرشیو وبلاگ های فارسی - صفحه نخست
behnaco-ba.crawlblog.ir/ogle/دیگر+بی+تا+نیستم
‎22 فوریه 2016 ... خدایا اگر ارزوی او رفتن من است ارزوی او را براورده کن! ... و من بلد نيستم حرف گوش
نکنم بلد نيستم صبر نکنم بلد نيستم نگذرم از خودم از خواسته هام کی باید ....
تصمیم می گیرید برای هر چه سریعتر خارج شدن از صحرا، یکی ديگر از حیوانات را جا
بگذارید. ... چند روز ديگر زمستان خداحافظی كرده و با گریه بهاری به بهار

 


8 . تنهایی | مرجع sms – اس ام اس
sms.irfamily.com/tag/تنهایی/
‎پیامک و استاتوس تنهایی. ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺗﻨﻬﺎﻡ !! ﻧﻪ ﺍﺩﻡ ﺷﺪﻡ . . . ﻧﻪ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻡ . . . ﻧﻪ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻡ . ...
نترسم که با دیگری خو کنی تو با من چه کردی که با او کنی ... خداحافظی ات ” عجب
خرابه ...

 


9 . . - مصاحبه با رهايافتگان - وبلاگ معجزه
alizia33.blogfa.com/cat-2.aspx
‎دیگر خودم هم قبول کردم که یا اعتیاد به شیشه مرا می‌کشد و یا تا آخر عمر دریکی از ...
بااینکه توسط همسرم با کنگره آشنا شدم و سفرم را در نمایندگی استاد معین آغارنمودم
...... آقا محب اله از حضور شما ممنونم. من هم از شما ممنونم.خداحافظ گزارش : مسافر فرشيد
صداقتي .... در شروع فرهنگ مصرف آن را بلد نبودم اما با چندین بار استفاده مصرف آن را
یاد ...

 


10 . نه ... Mohammad داستان های عاشقا
www.mohammad74baran75.blogfa.com/
‎سال 88 داشگاهي که دوست داشتم تورشته مورد علاقم قبول شدم ... به اون خيره شده بودم و
آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه . ..... صبح شنبه باز یک روز بارانی دیگر

 



11 . رمان های قشنگ من - رمان الهه ناز 7
roman81.blogfa.com/post/18
‎گيتي رادمنش همسر مهندس منصور متينمن دارم با احساسم مبارزه مي كنم . ... بعد از سلام و
عليك با ثريا وارد سالن پذيرايي شدم و با همه سلام واحوالپرسي كردم و روي مبل .... اگر
حسابداري هم بلد باشين چرا كه نه؟ ... تو شركت استخدامتون مي كنماگه موفق نشم براي

 


12 . هميشه باهاتون خداحافظي ميكنم مهندس. ... آهنگ ديگري را شروع كرد كه اشكهايم سرازير شد
.

 


13 . داستان های زیبا و خواندنی - داستان کوتاه
shahredastanha.blogfa.com/tag/داستان-کوتاه
‎فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟ شوهر به آرامی گفت .... پسرک
گفت: ديگر آنقدر پير و افسرده شده ام که نمي توانم بازي کنم. قايقي مي خواهم که مرا ...
پسرک گفت: آنقدر پير شدم که نمي توانم با شاخه هايت تاب بخورم.درخت گفت: ديگر ...

 


14 . رمان امانت عشق | فریده شجاعی - انجمن ايران ويج
forum.iranvij.ir/forum258/thread94579-8-print.html
‎9 مارس 2011 ... فكرش را خواندم ، متوجه شدم كه او فكر كرده من هنوز از جريان با خبر نيستم . ... ولي شك
داشتم با ديدن علي در كنار كس ديگري بتوانم همينقدر خونسرد باشم . ... خيلي آرام
بالاي سرش رفتم و بوسيدمش و آهسته گفتم :" مامان من رفتم خداحافظ. ..... شد و ماشین را
ترک کردم و به خاطر اینکه راه را بلد نبودم اشتباهی سوار ماشین مردی شذم ...

 


15 . دلتنگی های من
www.khaterat-jodaii.blogfa.com/
‎این وبلاگ رو خیلی وقته درست کردم هیچکس آدرسی از این وب نداره تنها چند تا دوست ....
هیچی دیگه مجبور شدم با بازی های گوشیم مشغول شم تا خوابم بگیره تازه چشمام گرم
شده بود .... من دعا میکنم تو را داشته باشم ، تو دعا میکنی دیگر نباشم . .... هر حکمی که
قبلا برام صادر کردی همونو دوباره صادر کن و بعد هم بدون خداحافظی تلفن و قطع کرد .

 


16 . مدیر مدرسه نسخه متنی
library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/49026/5
‎فراش را صدا کردم که زنگ را بزند و بعد به او گفتم ، بهتر است مشورت ديگري هم با

 


17 . رييس ... خواهيم شد که افتخار همکاري با خانمي مثل ايشان را داشته باشيم و خداحافظ شما
.

 


18 . روى ماه خاكريز
khakriz-hm.blogfa.com/
‎كسي كه آن قدر در جبهه مانده بود كه روي ماه را هم كه هميشه در آسمان است كم كرده بود؛ ماه هم
گويي با وجود او ديگر نمي توانست خودي نشان بدهد؛ اين عبارت را ... رو به من مي كند و
مي گويد:« مامان ببين چند تا عراقي اسير كردم . .... و بعد از تمام شدن درسش برايش در
بشقاب ميوه مي گذارم و چيزي مي پرسد كه تا چند دقيقه اي همين طور خيره .... من خودم بلدم
برم!

 


19 . امانت عشق - رمــــــان زیبــا
romanario.blogfa.com/post-910.aspx
‎24 فوریه 2012 ... تا موقعی که خاله مرا صدا کرد تا برای رفتن از من خداحافظی کند. با رفتن او به مادر
نگاه کردم و منتظر شدم تا در مورد خاله برایم توضیح دهد اما وقتی مامان ... حالا دیگر طفره
رفتم سارا و حرف نزدن درباره علی و همچنین کم محلی او و حتی ناراحتی ..... تنهایی جایی
بروم با تاکسی تلفنی میرفتم و خیابانها را به درستی بلد نبودم.

 


20 . حریر خیال
asheghaneh66.blogfa.com/
‎میدونم برا تبریک گفتن خیلی دیره ولی چه کنم که مشغله کاریم اینقده زیاد بود و از
طرف دیگه چون کنکور ارشد داشتم باعث شده بود که ... باران من ديگر گريه نميكنم من

 



21 . رمان الهه ناز ( مریم اولیایی ) [آرشيو] - P30World Forums - انجمن ...
forum.p30world.com/archive/index.php/t-300101.html
‎21 فوریه 2009 ... خدانگهدار دیگری گفتم و از ساختمان خارج شدم ثریا پرسید:آقا چطور بود گیتی خانم؟ ·
در برخورد اول غیر ... نه دیرم شده ، الان هم باید جواب پس بدم من رفتم خداحافظ · بسلامت
بهم ...... فكر كرده فقط بلدم پرستاری كنم و غصه بخورم .نه جونم، ما ...

 


22 . پاتوق ادبی
patogheadabi.blogfa.com/author-man.aspx
‎هوا دیگر تاریک شده بود؛ اما گاهی پرنده‌ای از شاخه‌ی درختی جدا می‌شد، توی هوا بال ....
ریش داشته و نداشته استادها بخندید و دست آخر با لبخندی خداحافظی کنید و به این
فکر کنی ..... دقيقا يك هفته بعد از تلفن بهراد و قفل شدن در اتاق مژگان ،تلفن زنگ
زد و از ...

 


23 . مطلع عشق - شهدا
shmd.blogfa.com/cat-4.aspx
اما وقتی وارد وبلاگ "" شدم و مطلبش رو در همین عنوان خوندم ، بی اختیار اشکام .... من را
كناري كشيد و آهسته گفت « اينها ديگر چيست؟ ... دروغ گفتن بلد نبود و خودش را لو
ميداد. ... عوض اين حرفها دعا كن. ... هميشه وقتي ميگفتم خداحافظ ، راه مي افتاد و ميرفت.

 


24 . رمانیان|دانلود کتاب و رمان - رمان امانت عشق فصل 6
taban.org/post/1015/رمان-امانت-عشق-فصل-6
‎راحله و مارال هنوز در خواب بودند من هم دوباره سر جايم دراز كشيدم ولي ديگر خوابم نمي آمد .
... مهناز با لبخند گفت :"سارا جون ما چنيني ظلمي را در حق آقا محسن نميكنيم خداحافظ.گ
... وقتي متوجه شدم موضوع بحث هستم با بي تفاوتي به بهروز نگاه كردم و گفتم :"
اتفاقا ورزش كردن را دوست ندارم بخصوص ...... من هنوز غذاهاي زيادي بلد نيستم تا بپزم.
"

 


25 . ستاره بارون
setarehbaroon61.persianblog.ir/1383/7/
‎18 ا کتبر 2004 ... پس بلاگ را حذف کردم و دوباره فرم عضويت اين لعنتکده را پر کردم و از روی بک آپ ها
بلاگ ... هر چه بزرگتر شدم به دليل خودخواهي هاي طبيعي و قراردادهاي اجتماعي از فراغت
آن روزگار طلايي دورتر و دورتر افتادم. .... خانه هاي جدول يكي پس از ديگري با حروف پر
مي شوند, لبخند رضايت بخشي بر لبان آقاي .... من راه را خوب بلدم.

 


26 . دیگر بی تا نیستم - خانومی که شما باشی - صفحه نخست
noghtehkhat-ba.landindex.ir/ogle/دیگر+بی+تا+نیستم
‎اما بلدم با تئورى قلبم خط به خط پلان هاى زندگى ام را بکشم...تئورى رنگ ... اگر
برایت سنگینم با یک خداحافظی خوشحالم کن .... مثل یك روح افسرده از این خیابان به
آن خیابان می شدم و با دیوانگی تمام ماشین ها را نگاه می كردم تا خودم و تو را كنار هم
ببينم.

 


27 . اس ام اس سنگین - اس ام اس جدید و جملات زیبا
faceweb.blogfa.com/tag/اس-ام-اس-سنگین
‎دلم عاشق شدن اصلا بلدنیست / اگر عاشق شدم، تقصیر چشمت . . . . . . پس از تو خط ...
تو مپندار که من غیر تو دلبر گیرم / ترک روی تو کنم دلبر دیگر گیرم بعد صد سال ...

 


28 . زندگی نامه شهید محمود ضیاالدینی
mahmoodzia2.blogfa.com/
‎بعد از شهادت شهيدم به خاطر فشار هاي روحي و رواني دچار تشنج شديدي مي شدم بطوري ...
برادر دانش آموز من با خونم اسلام و امام را ياري مي كنم و تو مي تواني با درس خواندن .... و
هیچگونه ناراحتی ندارم بجز دوری از شما که آن هم به شکر خداوند تا چند روز دیگر حمله ....
با لحني مهربان از من خداحافظي كرد و من با اصابت يك گلوله تانك در كنارم بيهوش شدم .

 


29 . درطوفان زندگی باخدابودن بهترازناخدابودن
www.layia.blogfa.com/
‎در همان لحظه های تلخ پشت سر را نگاه کردم اثر پاهای روی ساحل کم شده بود دیگر فقط
جای ... که ناگهان همان حس اولیه در من ایجاد شد،بلافاصله پشت سر را نگاه کردم. آرام شدم.

 


30 . ندارم، دیگر - صفحه نخست
crawlland.ir/tag/ندارم،+دیگر
‎تمام روزنامه ها از دستم سر می خورند و حوصله ی خواندن روایت چگونه پولدار شدن بابک ...
بار ديگر تولدم شد، یک سال ديگر پیر شدم و هر قدر که به درگاه خدا التماس کردم،

 



31 . مدیر مدرسه نسخه متنی - تبیان
library.tebyan.net/ar/Viewer/Text/49026/5
‎فراش را صدا کردم که زنگ را بزند و بعد به او گفتم ، بهتر است مشورت ديگري هم با

 


32 . رييس ... خواهيم شد که افتخار همکاري با خانمي مثل ايشان را داشته باشيم و خداحافظ شما
.

 


33 . "رمان" تقدير شيرين >>زهرا اسدي - انجمن های تخصصی میهن دانلود
www.forums.mihandownload.com/thread66300.html
‎وقتي دوباره قضيه نرگس را پيش كشيد حرصم گرفت و بلند شدم كه به سراغ .... به
چهره اش نگاه كردم ديگر اثري از ناراحتي نبود و بجايش لبخند نشسته بود. ..... با
اعصابي ناراحت پشت در آشپزخانه انتظار ميكشيدم كه صداي خداحافظي آنها ...

 


34 . رمان کسی پشت سرم آب نریخت - صفحه 10 - :: انجمن تخصصي DVB5 ::
24dvb5.com/t29733-10.html
‎خوب حق داشت فكر نمي كنم براي تنبيه انصاف باشد كه پدر با كس ديگري ازدواج كند .
..... هیچی نگفت و فقط نگاهم انداخت ناراحت و غمگین از جا بلند شدم و گفتم خیلی خوب
... خود نشان نداد حتی موقع رفتن خداحافظی سردی کرد و در را پشت سر خودش بست به
خانه ...... فريبرز در پاسخ او گفت:" همه از اول بلد نيستند كاري را انجام دهند بلد مي
شوند!

 


35 . متین دو حنجره و موسیقی راک شرقی | ایران جدید
www.iranew.com/338/
‎... دو حنجره به زبان فارسي خوانده شده ، كمي كنجكاو شدم وچند تا از آهنگ هاش رو گوش كردم
و به ... هاشو با دو صداي متفاوت مي خونه يه صداي كاملا بم و خشن و ديگري صدايي نازك و
لطيف . ... در آوارده كه بعد از آن دو تك آهنگ به اسم هاي مستقيم و خداحافظي رو اجرا كرده
است. ..... چون یه سری مسائل در مورد نحوه درست نوشتن رو هنوز بلد نیستن من هم مجبورم
که ...

 


36 . امانت عشق 4 - .ღ.•*شکرستان رمـــان *.ღ.• - Blogfa
donyaye-roman1.blogfa.com/post/427
‎21 ژوئن 2013 ... از همدردي و از اينكه سر به سرم نگذاشته بود خوشحال شدم و به رويش لبخند ... صفحه ي
ديگري را باز كردم و در حالي كه نامه علي را داخل آن ميگذاشتم چشمم به ان بيت شعر افتاد
: ... مادر با خوشحالي با خاله سيمين صحبت ميكرد ، وقتي پس از خداحافظي ...... جایی
بروم با تاکسی تلفنی میرفتم و خیابانها را به درستی بلد نبودم.

 


37 . تقدير شيرين | زهرا اسدی - :: انجمن تخصصي DVB5 ::
25dvb5.com/t84091.html
‎وقتي دوباره قضيه نرگس را پيش كشيد حرصم گرفت و بلند شدم كه به سراغ درسهايم
بروم. ... پس از آن حرف را عوض كرد و از مسائل ديگر سخن به ميان آورد. ...... پس از مکثی
ادامه داد خوب موفق باشید من باید خداحافظی کنم چون بقیه راه را سواره میروم.در حالیکه ...

 


38 . دوباره به آسمان نگاه کن - مهرآب
mehreab.persianblog.ir/1381/10/
‎20 ژانويه 2003 ... فرداي آن روز كتاب شعر راـ كه يادم ميآيد خواهرم برايم خريده بود باز كردم و شروع كردم
به خواندن . يك شعر كه ... سالها گذشت و من بزرگتر شدم و هنوز خدا را ميديدم ولي ديگر به
كسي نميگفتم .ديگر ... چند تا عکس هم می‌گيريم و بعد خداحافظی.

 


39 . دیگر برایم مهم نیس... - در من کسی نغمه می خواند - صفحه نخست
my-pv-ba.crawlblog.ir/ogle/دیگر+برایم+مهم+نیس...
اگر خودکشی نمی کنم فقط به خاطرِ تو است، والا یکباره دست می کشیدم از این زندگی
و .... مهربانم ديگر از دنیای مجازی پر از دروغشان خسته شدم دنیای آنها اصلا جای خوبی ها
..... می کنم ببینم یک دوست قدیمی یا حتی دوستی ک ب هر دلیلی با هم خداحافظی کرده
...

 


40 . دایره رنگی!
cottageofmemories.blogfa.com/8511.aspx
‎13 فوریه 2007 ... خدا کنه همه چیز درست شه چرا همیشه باید یه چیزی برای نگرانی داشته باشم. ... دلم می
خواد امورز برم حرم و باهاش خداحافظی ککنم و ازش تشکر کنم که کمکم کرد توی تمام این

 



41 . سال دیگر هم گذشت | داورنیوز - lasernews.in
teletelegram75.web.lasernews.in/list/سال+دیگر+هم+گذشت.html
‎این روزها بیشتر از پیش نبودت را احساس میکنیم ولی صد افسوس که ديگر بین ما ...
شدم مثل پروانه ای که در پیله پرواز میکند .... تا سه صبح به احوالپرسی گذشت و از سه
تا اذان صبح به خداحافظی اونقدر ... حالا از سر خط من س ِ نزدیک به 22 ساله شروع می کنم
به نوشتن و تنها این را می دانم که من عاشق به دنیا آمده ام و نمی ترسم از دوست داشتن.

 


42 . بازار، دیگر هرگز شبیه گذشته نیست... - صفحه نخست
worldstranger-ba.csland.ir/.../بازار،+دیگر+هرگز+شبیه+گذشته+نیست...
‎9 ژانويه 2016 ... برای همینست که از سر نقاش شدم و از سر می نویسم . ..... از غم می شود جانم تو با این واژه
غمگین نرنجانم نترسانم نگو هرگز خداحافظ خودت از من حفاظت کن چرایش .... ديگر
کسی آدرس این خانه را بلد نیستکسی سری نمی‌زنددسته گلی به عیادت ...

 


43 . رمان تقدير شيرين - نسخه‌ی قابل چاپ - محسن یگانه
mohsenyeganeh.ir/forums/printthread.php?tid=40027
‎وقتي دوباره قضيه نرگس را پيش كشيد حرصم گرفت و بلند شدم كه به ... يكي از
روزهاي آخر خرداد بود و هوا ديگر حسابي گرم شده بود من و ليلا عرق ...... پس از مکثی ادامه
داد خوب موفق باشید من باید خداحافظی کنم چون بقیه راه را سواره میروم.

 


44 . پاک - Blogfa
pakpak.blogfa.com/90053.aspx
‎11 آگوست 2011 ... اگر هم نمي خوابيديم كاري ديگري نمي توانستيم بكنيم . ... به محض گرفتن پنج
ريالي در طول روز هر كاري و هر كلكي بلد بود براي آن برادر ... بعد از خداحافظي تازه
فهميدم كه مشكل بزرگي دارم . ... ولي هر چه فكر مي كردم بيشتر نگران مي شدم .

 


45 . ۱۳۴ - پرسش و پاسخ
shahab-moradi.ir/fa/message?viewtype=4&key=نوروز94...
‎با عرض سلام خدمت شما حاج آقا ما التماس دعا بسيار داريم اگر بلد نيستم نامه اداري خوب
... نذري کرده ام انشاالله استخدام شدم حقوق اول کارم رو اهدا کنم به خانواده اي نيازمند. ...
میکرد من گوش نمی کردم تا این که ما به خانه خودمان آمدیم و شوهرم گفت که دیگر حق ندارم

 


46 . با .... بهتر وزيباتر شود من هميشه شما را تو برنامه ي مردم ايران سلام چشم بهراهم خداحافظ
.

 


47 . ماجراي عاشق شدن شهيد بابايي +عکس منتشرنشده - دانلود آهنگ جدید
www.xinniangwang.cc/view/index.php?id=79688
‎شب ِ رفتن، توي خانه کوچکمان، آدم هاي زيادي براي خداحافظي و بدرقه جمع شده بودند. صد
و چند نفري مي ... جايم را با خانم اردستاني عوض کردم تا وقتي ماشين دور مي شود
بتوانم ببينمش. .... نمي خواست خرج تحصيل در يک شهر ديگر را روي دست پدرش و
مادرش بگذارد، و توي اين خط ها هم نبود. ..... ولي با هر هواپيمايي ديگري هم بلد بود پرواز
کند.

 


48 . result پايگاه اطلاع رساني پزشكان - jaleb | دیاکو وب
jaleb.diacoweb.ir/.../aHR0cDovL2lydGViLmNvbS93ZWJtYXN0ZXJjb250YWN0L3Jlc3...
‎باور كنيد راههاي زيادي را براي چاغتر شدن امتحان كرده و نتيجه نگرفته ام . ... چند قسمت
دیگر راهم عمل کردم طول پارگی شکم من 22 سانتی متر است آیا من معافم یا معاف از ...

 


49 . بانک داستان ...(فهرست تمام داستانها در صفحه اول درج می شود)
23dvb5.com/156817-12-post.html
‎فقط بلد بودند ... کرده بودم .هر روز که وارد اتاقم می شدم پشت سر من می آمد بارانی ام را
بر می داشت و .... وصورتی به کارش نداده بود و حالا يک کلاس ديگر هم بی معلم شد . اين
بود .... شدم ناظم را صدا کردم و دست او و بچه اش را توی دست ناظم گذاشتم و خداحافظ شما

 


50 . دیگر برایم مهم نیس...
sanijon-ba.musicreader.ir/ogle/دیگر+برایم+مهم+نیس...
مهربانم ديگر از دنیای مجازی پر از دروغشان خسته شدم دنیای آنها اصلا جای خوبی ها ... من
نتوانستم همانند تو دریچه قلبم را به روی کسان ديگری باز کنم ، وقتی تورا به قلبم

 



51 . داستان و خاطرات (@mr_atish) - Instaliga is the best instagram web ...
instaliga.com/mr_atish
‎mr_atish, داستان و خاطرات, Instaliga, Instagram.

 


52 . بازار، دیگر هرگز شبیه گذشته نیست...
s50-ba.smartbloger.ir/.../بازار،+دیگر+هرگز+شبیه+گذشته+نیست...
‎ديگر می ترسم حتا ذره ای قضاوت کنم . ... برای همینست که از سر نقاش شدم و از سر می
نویسم . ... از ديگر بخش های مهم بازار، چهار سوق یا بازار بزرگ قیصریه است. ..... جانم
تو با این واژه غمگین نرنجانم نترسانم نگو هرگز خداحافظ خودت از من حفاظت کن چرایش
...

 


53 . آرامشی که هم اکنون دارم زاییده احساسی ست که دیگر ندارم | داورنیوز
rad-shop.web.sazernews.in/.../آرامشی%20که%20هم%20اکنون%20دارم%20زاییده%20احساسی%20س...
‎دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی ؟!!!! پسر
گفت ... خودت کمکم کن به نظرم دارم اذیت می شم و یک نفر ديگر رو هم اذیت می کنم .

 


54 . رمان امانت عشق | فریده شجاعی - صفحه 10 - ایران ویج
forum.iranvij.ir/forum258/thread94579-10.html
‎با چشم و ابرو به طرف دیگر اشاره کردم و گفتم : ... خنیدم و دستم را جلو بردم تا با او
خداحافظی کنم . میترا که مرا برای ... و من نیز با گفتن خداحافظ از او جدا شدم . ...
بدبختی اصلاً هم بلد نیستم ، شما به سارا و خاله جون سلام مرا برسانید

 


55 . فضا پدا ک - درباره ی ما
biryab041.ir/post/فضا-پدا-ک.html
‎با رفتن او به مادر نگاه کردم و منتظر شدم تا در مورد خاله برایم توضیح دهد اما وقتی مامان
بی توجه به ... حالا دیگر طفره رفتم سارا و حرف نزدن درباره علی و همچنین کم محلی او و
حتی .... خيلي آرام بالاي سرش رفتم و بوسيدمش و آهسته گفتم :" مامان من رفتم خداحافظ.
.... تنهایی جایی بروم با تاکسی تلفنی میرفتم و خیابانها را به درستی بلد نبودم.

 


56 . رمانکده گلها 27 - درباره ی ما
blogvizhe041.ir/رمانکده.../t_97309b6cc1967990d18ccc393a5ff6c3/
‎با رفتن او به مادر نگاه کردم و منتظر شدم تا در مورد خاله برایم توضیح دهد اما وقتی مامان
بی توجه به ... حالا دیگر طفره رفتم سارا و حرف نزدن درباره علی و همچنین کم محلی او و
حتی .... خيلي آرام بالاي سرش رفتم و بوسيدمش و آهسته گفتم :" مامان من رفتم خداحافظ.
.... تنهایی جایی بروم با تاکسی تلفنی میرفتم و خیابانها را به درستی بلد نبودم.

 


57 . کرده مانده پریشان کرده انگار دیگر | جستجو در وبلاگها | وبلاگ 24
weblog24.com/list/کرده-مانده-پریشان-کرده-انگار-دیگر.html
نتایج جستجوی عبارت کرده مانده پریشان کرده انگار دیگر از بین کلیه اطلاعات و
وبلاگهای ثبت شده در سایت در زیر ... شدم یه آرشیو خون آلزایمری. ... نفس هایم تا به
کِی از سرِ خفه ِ بغض نفس در سینه حبس کنم ؟ .... یک زوج جوان نشسته بودند ،یک روز
مانده بود به عروسیشان ، رفته بودند برای خرید انگار ، موقع خداحافظی یکی به ديگری
...

 


58 . سلیم و سلما - سایت عاشقانه دنیای عشق
parastuhaye-ashegh.ir/post/671
‎سرانجام اپارتماني کوچک وغريبانه دست وپا کردم وآنگاه احساس ديگري بمن دست داد .
خودرا درمحيط ديگري يافتم . نسبت به قبل اندکي زيادتر علاقمند زندگي شدم .

 


59 . بخش پاياني (بخش 146 الي 154) من و آن مرد مؤقر!! - Pendar Forum
pendar.forums1.net/t4301-topic
‎چند نگاه ديگر از زليخا پوپل، مختار تاجزي ، فرهاد بارکزي و صبورالله سياه سنگ ...
طوريکه جريان بحث را تا اکنون دنبال کردم ، اکثريت دوستان و رفقا ..... يکي به شدت
مي گريد، زار زار مي گريد، چه مي دانم ، شايد از کشته شدن ...... به من تبريک مي گويد و
پس از خداحافظي مختصري با افسران فرقه ، فرقه را ترک مي کند.

 


60 . دیگر بی تا نیستم - صفحه نخست
aftabeoaftab-ba.avenblog.ir/ogle/دیگر+بی+تا+نیستم
‎19 فوریه 2016 ... الانم بلد نيستم جور دیگه ای باشم شاید شما بتونی ولی من نمیتونممنبع: ... چند روز
ديگر زمستان خداحافظی كرده و با گریه بهاری به بهار ..... البته 2 3 روزی میشه که

 



61 . رمان بخت سپیدزمستان | مهنازصیدی -دانلود-كتاب-آموزش - صفحه 4 ...
www.iran-eng.com/showthread.php/270196-رمان-بخت.../page4
‎دیگر رویم نمی شود به روی متین نگاه کنم . ... آیلین خداحافظی کرد و گوشی را گذاشت.
به سودابه ... مجبور شدم از ایستگاه اتوبوس دوباره به خانه برگردم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


70 . امانت عشق | فریده شجاعی - صفحه 6 - مرکز تخصصی آموزش کامپیوتر و ...
ariadl.ir/showthread.php?t=126935&page=6
‎16 مارس 2012 ... شعار بلد نیستم. تاریخ عضویت: Feb 2010 ... با چشم و ابرو به طرف دیگر اشاره
کردم و گفتم : ... و من نیز با گفتن خداحافظ از او جدا شدم . برای اینکه ...

 



71 . رمان بخت سپیدزمستان | مهنازصیدی -دانلود-كتاب-آموزش - صفحه 4 ...
www.iran-eng.com/showthread.php/270196-رمان-بخت.../page4
‎دیگر رویم نمی شود به روی متین نگاه کنم . ... آیلین خداحافظی کرد و گوشی را گذاشت.
به سودابه ... مجبور شدم از ایستگاه اتوبوس دوباره به خانه برگردم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


80 . امانت عشق | فریده شجاعی - صفحه 6 - مرکز تخصصی آموزش کامپیوتر و ...
ariadl.ir/showthread.php?t=126935&page=6
‎16 مارس 2012 ... شعار بلد نیستم. تاریخ عضویت: Feb 2010 ... با چشم و ابرو به طرف دیگر اشاره
کردم و گفتم : ... و من نیز با گفتن خداحافظ از او جدا شدم . برای اینکه ...

 



81 . رمان بخت سپیدزمستان | مهنازصیدی -دانلود-كتاب-آموزش - صفحه 4 ...
www.iran-eng.com/showthread.php/270196-رمان-بخت.../page4
‎دیگر رویم نمی شود به روی متین نگاه کنم . ... آیلین خداحافظی کرد و گوشی را گذاشت.
به سودابه ... مجبور شدم از ایستگاه اتوبوس دوباره به خانه برگردم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


90 . امانت عشق | فریده شجاعی - صفحه 6 - مرکز تخصصی آموزش کامپیوتر و ...
ariadl.ir/showthread.php?t=126935&page=6
‎16 مارس 2012 ... شعار بلد نیستم. تاریخ عضویت: Feb 2010 ... با چشم و ابرو به طرف دیگر اشاره
کردم و گفتم : ... و من نیز با گفتن خداحافظ از او جدا شدم . برای اینکه ...

 



91 . رمان بخت سپیدزمستان | مهنازصیدی -دانلود-كتاب-آموزش - صفحه 4 ...
www.iran-eng.com/showthread.php/270196-رمان-بخت.../page4
‎دیگر رویم نمی شود به روی متین نگاه کنم . ... آیلین خداحافظی کرد و گوشی را گذاشت.
به سودابه ... مجبور شدم از ایستگاه اتوبوس دوباره به خانه برگردم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


100 . امانت عشق | فریده شجاعی - صفحه 6 - مرکز تخصصی آموزش کامپیوتر و ...
ariadl.ir/showthread.php?t=126935&page=6
‎16 مارس 2012 ... شعار بلد نیستم. تاریخ عضویت: Feb 2010 ... با چشم و ابرو به طرف دیگر اشاره
کردم و گفتم : ... و من نیز با گفتن خداحافظ از او جدا شدم . برای اینکه ...

براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !

نام کاربری :

رمز عبور :

تکرار رمز :

موبایل :

ایمیل :

نام اصلی :

کد امنیتی :

 

 

---

اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !

نام کاربری :

رمز عبور :